نوحه های حاج صادق آهنگران

۱ مطلب با موضوع «اشعار ژولیده نیشابوری (محمدحسن فرحبخشیان)» ثبت شده است

الهـی بـهـر قـربانی بـه درگاهـت سـر آوردم                   نـه تنها سـر برایت بلکه از سر بهتر آوردم

الهـی بـهـر قـربانی بـه درگاهـت سـر آوردم                   نـه تنها سـر برایت بلکه از سر بهتر آوردم

این زبانحال سیدالشهداست در شب عاشورا.مناجات حسین فاطمه است.

پــی ابـقـاء قــد قامت بـه ظهر روز عاشورا                     بـــرای گـــفــتــن الله اکــبــر، اکــبــر آوردم

برای آزادی نــسـل جـــوان از بـنـــد اسـتـبـداد               بـرادر زاده ای چـون قـاسـم فــرخ فـر آوردم

(یا زهرا)

بــرای  اینکه قـرآنت نـگــردد پـایمـال خصم                 به زیر ســم مـرکــبـهـا  الهی پــیـکـر آوردم

خانواده های شهدا از شما التماس دعا

کسانی که مفقودالاثر داریدکسانی که اسیر دارید. التماس دعا داریم شب عاشوراست.

در خیام حسین امشب چه می گذرد؟.چه حالی دارد زینب؟ بیایید با زینب حسین هم ناله بشیم.غم های عالم بر روی دوش زینب است امشب.

بــرای  اینکه قـرآنت نـگــردد پـایمـال خصم                 به زیر ســم مـرکــبـهـا  الهی پــیـکـر آوردم

اگر با کشتن من(خدا) دین تو جاوید می گردد               برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم

مادر یک شهیدی امشب نامه ای داده.گفته یادی از شهدا هم بکنین.من جوان نوزده ساله ای داشتم.امید داشتم دامادش کنم.امید داشتم به حجله  ی دامادی بفرستم عروسش رو ببینم.ولی وقتی دیدیم اسلام حسین در خطر است من از جوانم چشم پوشی کردم.

گفتم خدایا من به خاطر تو این رو می رفستم به جبهه مانعش نشدم.

با حسین هم صحبتی داره این مادر.می گوید به حسین گفتم تو علی اکبر دادی  قاسم دادی.چگونه من این جوان نوزده ساله ام رو ندم؟ خیلی هم راضی هستم.چند فرزند دیگه دارم حسین حاضرمم این چند فرزندم رو در راه تو تقدیم کنم.

شهدا رو فراموش نکنید امشب. دوستان شهیدتون رو یاد کنید.اون کسانی که در صف نماز جماعت با هم بودید. قرآن با هم خوندید. سال ها با هم بودید.با همدیگه رفتید بسیج ثبت نام کردید.با هم در یک خیمه با هم بودید با هم در چادر بودید. در شب عملیات پا به پای هم  رفتید. ولی من و تو از کاروان مانده آنها رفتند.

حسین فاطمه خدا نکند باب شهادت به روی ما بسته شود.خدا نکند خدا نعمت شهادت رو از ما بگیرد.

عـلی را در غدیر خم نبی بگرفت روی دست                  ولـی مـن روی دست خود عـلی اصغر آوردم

عــلی انگشـتر خـود را بـه سائل داد ،اما من                    بــرای ساربان انگشت  بـا انـگـشتـر آوردم

بــرای آنکـه همـدردی کنـم با مـادرم زهــرا                  بــرای خـوردن سیلی سـه ساله دخـتر آوردم

شب عاشوراست امشب این بچه ها این دختر سه ساله ی حسین.کودکان به دامن حسین چنگ می زنند ولی فردا شب باید به دامن زینب چنگ  بزنند.

امشب این کودکان در خیمه ها آرام خوابیده اند ولی فرداشب باید در بیابان کربلا آواره زینب به دنبال آنها بدود.امشب کجا؟ فرداشب کجا؟

امشب  وقتی چند نفر از اصحاب عمربن سعد، از یاران عمربن سعد از کنار خیمه های حسین می گذشتند.دیدند صدای زمزمه ی قرآن بلند است.سوال کردند پس این صدای زمزمه های قرآن و مناجات از کیست؟

ما رو از کوفه آورند گفتند باید با خارجی ها بجنگید پس اینها که هستند؟ وقتی گفتند اینها حسین فاطمه اند حسین فرزند زهرا .این فرزند دختر رسول خداست همان شب آرام آمدند پناهنده شدند.

آمدند نزدیک خیمه ها.ابالفضل است نگهبانی خیمه ها رو می دهد.صدای اسبها رو شنید از جا برخاست.آنها وقتی دیدند آن نگهبان بلند شد صدا زدند: ما دشمن نیستیم. ما از دوستانیم. ما رو گول زدند فریب دادند.گفتند بیایید با خارجی ها بجنگید ولی شنیدیم حالا آمده ایم با حسین فرزند زهرا بجنگیم.آمده ایم با شما.

ابالفضل فرمود قدم شما روی چشم ما بفرمایید ولی شرطی دارد شروطی دارد از اسبها پیاده بشید افسار اسب رو در دست بگیرید آرام آرام حرکت کنید تا من شما رو خیمه ی اباعبدالله برسانم.گفتند می آییم ولی چقدر سخت می گیری چقدر شرط می گذاری؟ فرمود ابالفضل آخه  امشب اگر صدای این اسبها بلند شود صدای سم اسبها بلند شود. فقط امشب  کودکان های حسین خوابیده اند فقط یک امشبی آرام گرفته اند

.یا زهرا عنایتی به این مجلس بکن. همه  امشب عزادارند. رسول خدا عزادار است. زهرا عزادار است. امیرالمومنین، ملائکه گریانند.خدا هم امشب عزادار است برای حسین.

یا زهرا

دستور داد به دور خیمه ها خندق بکنید.در آن خندق آتش روشن کنید. دشمن نزدیک خیام نشود.

دشمن نتوانست به خیمه ها  نزدیک شود ولی فردا عصر عاشورا راهی پیدا کردند و آمدند به طرف خیمه ها. هر خیمه رو آتش می زند کودکان و زنها از آن خیمه به خیمه ی دیگر پناه می بردند.

باز می اومدند آن خیمه رو آتش می زند باز می رفتند به خیمه ی دیگر.تا رسیدند به خیمه ی زینب همه به دور زینب جمعند عمه  جان کجا بریم.وقتی زینب وضعو دید ماجرا رو دید آتشها رو دید صدا زد کودکها بچه ها برید در بیابان پخش بشید.

عجم لحلم الله جل جلاله

 

بــرای کشتـن اعداء بـه دشت کـربلا یـا رب                  چــو عـباس همایـون فـر امیـر لشگـر آوردم

حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد تشتی              مـن اینک ســر بـرای زینت تـشت زر آوردم

من ژولیده می گویم:حسین بن علی گفتا                      خدایا بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

شاعر: محمد حسن فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری)

 

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

فردا ز خون عاشقان، این دشـت دریا می‌شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب کنار یـکـدگـر،بنشسته آل مـصـطـفـی          فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب بود برپا اگر، ایـن خـیمه‌ی ثـاراللهی              فردا به دست دشمنان، برکنده از جا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشب صدای خواندن قـرآن به گوش آید ولی           فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است          فردا خـدایا بسترش، آغوش صحـرا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب که جمع کودکان، در خـواب ناز آسوده‌اند         فردا به زیر خـارها، گـم گشتـه پیدا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب رقیه حلقه‌ ی زرین اگـر دارد به گوش             فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان           فردا کنار علقمه، بی دسـت سقّـا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب که قاسم، زینت گلـزار آل مصطفـاست            فردا ز مرکب، سرنگون، این سـرو رعنا می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب گـرفته در میان، اصحـاب، ثـارالله را                فردا عزیز فاطمـه، بی یار و تنها می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین             فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

امشب سـر  سِرّ خدا بر دامـن زینـب بود                  فردا انیس خولی و دیر نصاری می‌شود

این دشت دریا می شود

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود

ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد ((حسان))            فردا اسارت نامه‌ی زینب چو اجرا می‌شود

شاعر:   حبیب الله چایچیان(حسان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۰۹:۵۴
ابوعمار حسین زاده